یکي بود يکي نبوديه پسر بود که زندگي ساده و معمولي داشت اصلا نميدونست عشق چيه عاشق به کي ميگن تا حالا هم هيچکس رو بيشتر از خودش دوست نداشته بود و هرکي رو هم که ميديد داره به خاطر عشقش گريه ميکنه بهش ميخنديد هرکي که ميومد بهش ميگفت من يکي رو دوست دارم بهش ميگفت دوست داشتن و عاشقي مال تو کتاب ها و فيلم هاست.... روز ها گذشت و گذشت تا اينکه يه شب سرد زمستوني توي يه خيابون خلوت و تاريک داشت واسه خودش راه ميرفت که يه دختري اومد و از کنارش رد شدپسر قصه ما وقتي که دختره رو ديد دلش ريخت و حالش يه جوري شد انگار که اين دختره رو يه عمر ميشناختهحالش خراب شداومد بره دنبال دختره ولي نتونست مونده بود سر دو راهيتا اينکه دختره ازش دور شد و رفت اون هم همينجوري واسه خودش با اون حال خراب راه افتاد تو خيابون اينقدر رفت و رفت و رفتتا اينکه به خودش اومد و ديد که رو زمين پر از برفه رفتش تو خونه و اون شب خوابش نبرد
مثل هرروزکه دلم می گیرد... دلم امروزشکست... باهزارغصه که بود... کوله بارش رابست... رفت ورفت تادوردست... آن کسی راکه تودوستش داری دیگر نیست.... عشقش هست... یادش هست...
باید فراموشت کنم، چندیست تمرین میکنم/ من میتوانم، میشود، ارام تلقین میکنم /کم کم ز یادم میروی، این روزگار و رسم اوست /این جمله را با تلخی اش، صد بار تمرین میکنم
خسته ام . . . از این سوال بی جواب ، که هر لـحظه می پرسم ، ” یعنـی الان کجائی ” . . . ؟!
.
.
.
.
.
راه بدی را انتخاب کرده بودم برای نگه داشتنت : صداقت ، مهربانی ، زیاد به تو توجه داشتن و خیلی حماقت های دیگر . . . این روزها هرچه خائن تر باشی دوست داشتنی تری !
.
.
.
.
.
دردم این است : که درکت به دردم نمی رسد !
.
.
.
.
.
خسته ام . . . از این سوال بی جواب ، که هر لـحظه می پرسم ، ” یعنـی الان کجائی ” . . . ؟!
.
.
.
.
.
راه بدی را انتخاب کرده بودم برای نگه داشتنت : صداقت ، مهربانی ، زیاد به تو توجه داشتن و خیلی حماقت های دیگر . . . این روزها هرچه خائن تر باشی دوست داشتنی تری !
.
.
.
.
.
گاهی اونقدر خسته میشویم که خستگیمون در نمیشه ، “ درد ” میشه !
.
.
.
.
.
عکس و مکث ! نمیدانم چر ا نمیتوانم بی مکث از عکسهایت رد شوم چهره ی مینیاتوری تو از پس قاب هم, همچون پخش زنده ی فوتبال هیجان انگیز است
.
.
.
.
.
این آخرین بارم بود! دیگر احساسم را برای کسی عریان نمیکنم
.
.
.
.
.
دیگر ب خوابم هم نمی آید,درکش میکنم همخوابی با دیگران تمام وقتش را گرفته . . .
بعضی وقتا ” دردات ” انقدشخصی میشن . . . که دیگه حتی باخودتم حرفشون رونمیزنی. . .
.
.
.
.
.
نــــــــــــه ! هوا سرد نیست ! سرمای کلامت ، دیوانه ام میکند بی رحم ! شوق نگاهم را ندیدی ؟ تمامه من به شوق دیدنت ، پر میکشید ولی . . . همان نگاه بی تفاوتت برای زمین گیر شدنم کافی بـــــود
.
.
.
.
.
دوستت دارم هایت را تکرار کن اینجا نه بینی کسی دراز میشود نه گرگ ب گله کسی میزند . . .
.
.
.
.
.
کجا گمت کردم ! دیگرنه صدایت را میشنوم ، نه میبینمت ، خدا لعنتت کند دل چه به روزم آوردی
.
.
.
.
.
از اومدن ها, رفتن ها, شکستن ها . . . جایی که فقط میخوای یکی باشه ، یکی بمونه نره واسه همیشه کنارت باشه من الان اونجام ! تو کجایی؟
.
.
.
.
.
وقتی کسی رو زیاد و بدون قید و شرط بخوای ، براش تبدیل میشی به سیب زمینی ؛ اونوقته که تو روغن سرخت میکنه . . .
.
.
.
.
.
قــیـامـتی سـت ! از لـحـظه ای که زنــگ ِ تلـفن بلند مـی شـود . . . از جــا مــی پَـــرم ! تـا لـحـظه ای کـه . . . مــثـل ِ هـمـیـشه . . . تـو نیـستی !